در زمان جنگ جهانی دوم اتفاقات بسیاری برای کشور فرانسه افتاد. اول این کشور تصاحب شد و جنگ جهانی دوم شکست خورد. سپس انقلاب ملی در فرانسه شروع شد که مردم به را وادار میکرد که به دنبال آزادی برای کشور خود باشند. بعد از محرومیتهای فراوان و مقاومتهای زیاد و شرایط سختی که برای فرانسه پیشآمده بود توانست خود را از این مهلکه بیرون بکشد و برای بار دیگر مردم فرانسه طعم آزادی را بچشند. این وقایعی است که در جنگ جهانی دوم برای فرانسه رخ داد. در ادامه این وقایع را با جزئیات بررسی خواهیم کرد.
شاید دوست داشته به فرانسه بروید و از یادگاری های زمان جنگ جهانی دوم دیدن کنید. برای این منظور می توانید به لیست تورهای فرانسه سر بزنید.
شکست فرانسه در جنگ جهانی دوم از نازیهای آلمان
در بهار 1940، فرانسه تحقیرآمیزترین شکست را در تاریخ مدرن خود متحمل شد، زیرا ارتش آلمان در طول چند هفته بر آن غلبه کرد. هیچکس انتظار چنین نتیجه مخربی را نداشت. دموکراسیهای غربی، انگلیس و ایالاتمتحده حیرتزده شده بودند. نازیهای آلمانی به وجد آمده بودند. دلیل اینکه چرا فرانسه به این راحتی به دست آلمانیها افتاد، شرایط خاص فرانسه بود که از بیکفایتی و استراتژی نداشتن فرماندهان و حاکمان آن زمان بود.
شرایط فرانسه در جنگ جهانی دوم
با شکست ناگهانی در ژوئن 1940، برای فرانسه گزینههای کمی باقیمانده بود. اگرچه اقلیت کوچکی به رهبری ژنرال شارل دوگل، برای ادامه جنگ از خارج رفتند، اما قریب بهاتفاق اکثریت فرانسویها تصمیم گرفتند که در خانه بمانند و امیدوار بودند که آتشبسی که مارشال پتین به دنبال آن بود، بهترین نتیجه عمل را به همراه داشته باشد. شرایط آتشبس بسیار سنگین بود و همکاری با آلمانیها که شرایط آن را خودشان تعیین کرده بودند، بهزودی برای اکثر فرانسویها غیرقابلقبول شد.
همکاری فرانسه با نازیهای آلمان
با امضای قرارداد آتشبس در ژوئن 1940، دولت فرانسه همکاری با قدرت اشغالگر نازی را پذیرفت. در طول تاریخ ویشی، هیچ رهبری با این موقعیت مخالف نبود. فقط مارشال وایگند که نزدیک بود بهعنوان دست راست پتین نامگذاری شود، با آن مخالفت کرد. دیگران، لاوال، فلاندین، دارلان و پتین، تبعیت از آلمان را بهعنوان قیمت از دست دادن جنگ پذیرفتند. آنها تنها در مورد میزان همکاری فرانسه اختلافنظر داشتند.
محرومیتی که نازیها برای فرانسویها در نظر داشتند
رژیم ویشی از اولین اقدامات تا پایان ننگین خود در سال 1944، گروهی از مردم را از زندگی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در فرانسه محروم کرد. اصل نظام جدید در دوگانگی محرومیت قرار داشت، ما امروز بسیار بیشتر از مردمی که در طول جنگ در آن زمان بودند آگاهی داریم. مردان و زنان فرانسوی که روزبهروز برای زنده ماندن تلاش میکردند، زمان کمی برای نگرانی در مورد مسائل اصلی زندگی خود داشتند.
مقاومت فرانسه در برابر نازیها
تقریباً سه دهه پس از آزادی، موضوع رسمی جنگ جهانی دوم در فرانسه مقاومت بود. شصت کتاب برای کودکان درباره جنگ منتشر شد که در سال 1948 بر قهرمانی و مقاومت تأکید میکرد. درحالیکه بهسختی از نقش متفقین در آزادی ملت یاد میکرد و از بحث در مورد اردوگاهها یا سرنوشت یهودیان بهطور کامل اجتناب میکرد. در این کتابها تمام فرانسه، ازجمله کودکان، در بیرون کردن آلمانیها مشارکت دارند. دوگل نقش قهرمانانهای را که پتن در ادبیات ویشی ایفا کرده بود را بر عهده گرفت.
آزادی فرانسه از دست نازیها در جنگ حهانی دوم
در پایان سال 1943، مقاومت به یک نیروی متحد و قدرتمند تبدیل شد و شارل دوگل مسئول فرماندهی فرانسویهای مبارز در لندن و الجزایر و مقاومت داخلی بود. هیچ کشور اروپای غربی دیگری که تحت اشغال نازیها بود چنین جنبش متحد و کارآمدی برای مخالفت با آن نساخته بود. اعضای تشکیلدهنده این مقاومت موافقت کردند که فرانسه جدید باید یک دموکراسی پارلمانی باشد، با دولتی قوی که با سلطنت در بدترین افراط سرمایهداری، ملی کردن بخشهای حیاتی اقتصاد و افزایش سلامت، رفاه عمومی مردم را تأمین کند.
فرانسه در جنگ جهانی دوم و اتفاقات پس از آن
ما دیگر نمیتوانیم فرانسه را بهعنوان ملتی در نظر بگیریم که با نازیها صلح کردند و همکاری داشتند، بیش از آنکه بتوانیم بگوییم این کشور یک ملت مقاوم بود. برعکس، روایت تاریخی در مورد “سالهای تاریک” ملتی را آشکار کرد که عملاً از ابتدا با همکاری مخالف بودند و بهتدریج مقاومت را بهعنوان تنها راهحل برای تسلط نازیها پذیرفتند، درست مانند سایر کشورهای اروپای غربی که در زیر یوغ نازیها بودند. اگرچه مخالفت با اقدامات یهودستیزی تا حدودی دیرهنگام صورت گرفت، اما پاسخ مردم فرانسه به هولوکاست تا حد زیادی مثالزدنی بود.