نبرد سوم هیتلر
در اوایل تابستان سال ۱۹۱۶ جنگ در جبهه غرب شدت یافت و هنگ هیتلر برای تقویت واحدهای آلمانی در نبرد (سوم) به جنوب اعزام شد.
در این جبهه نیروهای انگلیسی دست به حمله بزرگ و بی رحمانهای زدند که در نتیجه آن قریب به لیست هزار سرباز در روز اول جنگ کشته یا زخمی شدند.
آتش شدید توپخانه انگلیسیها خطوط ارتباطی و سیمهای تلفن را در فورمل که هنگ هیتلر در آنجا مستقر شده بود قطع کرد.
که هیتلر مأموریت یافت در زیر باران گلوله پیغامهای هنگ را به مرکز فرماندهی و بالعکس برساند. نبرد سوم یکی از طولانیترین و پر تلفاتترین جنگهای جبهه غرب بود زیرا نیروهای متفقین پس از چند ماه نبرد و دادن قریب ۶۱۴ هزار نفر تلفات موفق نشدند خطوط دفاعی آلمانیها را شکسته و آنها را بیرون برانند.

زخمی شدن هیتلر
روز هفتم اکتبر ۱۹۱۶ هیتلر در حین انجام یک مأموریت جنگی در این جبهه از ناحیه ران زخمی شد با این که اصرار میکرد در همان جا پانسمان و معالجه شود فرماندهی هنگ دستور داد او را در یک بیمارستان نظامی در آلمان بستری کنند.
هیتلر در یک بیمارستان نظامی در جنوب غربی برلین بستری شد و پس از بهبودی کامل اجازه گرفت تا چند روزی به برلین برود.
هیتلر با شور و هیجان به پایتخت وطن میرفت تا با روحیه قویتر به جبهه برگردد ولی اوضاع برلین او را سخت پریشان و افسرده کرد زیرا در برلین هیچ گونه اشتیاق و هیجانی برای ادامه جنگ دیده نمیشد.
کمونیستها که تحت نام و عنوان سوسیال دموکرات فعالیت میکردند تبلیغات وسیعی ضد جنگ به راه انداخته و کارگران را به اعتصاب و تظاهرات ضد جنگ وادار میساختند.

سرآغاز دشمنی با یهودیان
هیتلر قبل از اعزام به جبهه در یک واحد ذخیره به مونیخ اعزام شد در آنجا فرصت بیشتری برای تحقیق و مطالعه درباره علل تضعیف روحیه مردم و افزایش مخالفت عمومی با جنگ به دست آورد.
هیتلر در کتاب نبرد من خود این دوره را آغاز نفرت خود از یهودیان خوانده و مینویسد: (در مونیخ من پاسخ سوالات خود را درباره علل سقوط اخلاقی مردم آلمان دریافتم.
این یهودیان بودند که در پشت جبهه برای سقوط آلمان توطئه میکردند.
آنها بر اقتصاد آلمان چنگ انداخته و مانند عنکبوت خون مردم را میمکیدند.
در حالی که سربازان آلمانی در جبههها جان میدادند آنها جیبهای خورد را پر میکردند، در خط مقدم جبهه نفری از آنها دیده نمیشد و سربازان و افسران یهودی همه در پشت جبهه و کارهای دفتری بودند.)
هیتلر برای بازگشت نزد دوستان خود در جبهه بیقراری میکرد و موفق شد در روز اول مارس سال ۱۹۱۷ به جبهه باز گردد سربازان و افسران هنگ به گرمی از اون استقبال کردند و سگش فوکسل به هیجانی که به مناسبت بازگشت صاحبش نشان میداد همه را متوجه خود کرده بود.

۲ واقعه ناراحت کننده برای هیتلر
در ماه اوت ۱۹۱۷، ۲ واقعه بسیار ناراحت کننده برای هیتلر اتفاق افتاد.
اولی دزدیده شدن فوکسل سگ هنرمند هیتلر توسط یک کارمند راه آهن و دومی گم شدن جعبه محتوی وسایل نقاشی او که هیتلر به قدری از این مسائل ناراحت شد که تصمیم گرفت از آن به بعد دیگر نقاشی نکند.
در باقیمانده سال واقعه مهم دیگری رخ نداد در جبهه حالت رکود حکم فرما بود و هیتلر که از نقاشی دست کشیده بود بیشتر اوقات خود را با مطالعه پر میکرد.
بر خلاف سربازان دیگر اصلاً علاقه مند به خواندن رمان و مجلات نبود بلکه فقط کتابهای تاریخی و فلسفی را مطالعه میکرد سالها بعد هیتلر درباره این دوره از زندگی خود میگوید: ( جنگ انسان را وادار به تفکر درباره طبیعت انسان میکند به نظر من ۴ سال جنگ با ۳۰ سال تحقیقات و مطالعه دانشگاهی درباره مسائل زندگی برابری میکند.
من از رمانهای مبتذل نفرت داشتم و از اینکه عدهای وقت خود را با خواندن این مهملات تلف میکنند متاثر میشدند.
وقت من بیشتر به خواندن کتابهای تاریخی و فلسفی یا اشعار حماسی میگذشت و از بین آنها بیشتر از همه از آثار شوگنهاور لذت میبردم و نظریات او درباره اصالت اراده مهمترین تاثیرات را در من گذاشت.

واقعا این قدر انتظار میکشیم برای قسمت بعدی همش
✍
تشکر از اژانس خوب ژیوار
ممنون از شما، منتظر نگاه های شما هستیم.