ژیوارنامه

زندگی هیتلر بخش دوم | ریشه‌های عمیق در وجود آدولف هیتلر

[vc_row][vc_column][vc_message message_box_color=”vista_blue” icon_fontawesome=”fas fa-feather-alt”]

به قلم: جناب آقای امید قادری

حاصل مطالعه چندین مقاله و کتاب موثق از زندگی آدولف هیتلر

هر سه‌شنبه در ژیوارنامه منتظر قسمت‌های مختلف داستان زندگی هیتلر باشید📌

[/vc_message][vc_column_text text_larger=”no”]به قسمت دوم از زندگی هیتلر خوش آمدید

ریشه‌های عمیق

در سن ۱۶ سالگی هیتلر با جوانی بنام کوبیزک در اُپرا آشنا شد و کوبیزک همیشه از بلند پروازی‌ها و خیال پردازی‌ها هیتلر خوشش می‌آمد.[/vc_column_text][vc_single_image image=”20083″ img_size=”full” alignment=”center” style=”vc_box_shadow_3d” parallax_scroll=”no”][vc_message message_box_color=”juicy_pink” icon_fontawesome=”fas fa-sort”]

زندگی هیتلر بخش اول، کودکی هیتلر چگونه گذشت؟

[/vc_message][vc_message message_box_color=”juicy_pink” icon_fontawesome=”fas fa-sort”]

هیتلرهنوز هم زنده است

[/vc_message][vc_message message_box_color=”juicy_pink” icon_fontawesome=”fas fa-sort”]

حضور هیتلر در یک عروسی در کاخ میرابل

[/vc_message][vc_message message_box_color=”juicy_pink” icon_fontawesome=”fas fa-sort”]

سقوط دیوار برلین

[/vc_message][vc_text_separator title=”ژِیوار سفیر نوین” color=”juicy_pink”][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text text_larger=”no”]

سفر به وین

در سال ۱۹۰۶ بعد از اصرارهای فراوان هیتلر، مادرش به او اجازه داد تا به وین سفر کند و یکی از بزرگترین آرزوهای هیتلر به حقیقت پیوست.

بعد از سفر به وین هیتلر علاوه بر نقاشی به معماری هم علاقه‌مند شد و در بعضی گفتگوهای خود با کوبیزک از معایب و ‌نواقص بعضی بناها در وین صحبت می‌کرد.

کوبیزک می‌گوید: شبی بعد از برگشت از اُپرا، هیتلر که به شدت تحت تاثیر نمایش قرار گرفته بود، بالای تپه‌ای رفته و تا ساعت ۳ بامداد با شور و هیجان خاصی برای من سخنرانی کرد و در واقع هیتلر برای خود رسالتی قائل است که در روز موعود مأمور نجات مردم وطن خود خواهد شد.[/vc_column_text][vc_single_image image=”20084″ img_size=”full” alignment=”center” style=”vc_box_shadow_3d” parallax_scroll=”no”][vc_column_text text_larger=”no”]

گریه کردن هیتلر

در سال ۱۹۰۷ هیتلر مادرش کلارا را نزد ادوارد بلوخ پزشک یهودی برد و در آنجا فهمید که غده سرطانی بسیار بزرگی در سینه مادرش وجود دارد و دکتر تعریف می‌کند وقتی خبر را به هیتلر دادم اشک از چشمانش سرازیر شد و ملتمسانه از من خواست هر کاری از دستم بر می‌آید برای نجات جان مادرش انجام دهم.[/vc_column_text][vc_single_image image=”20085″ img_size=”full” alignment=”center” style=”vc_box_shadow_3d” parallax_scroll=”no”][vc_column_text text_larger=”no”]

اولین عشق هیتلر

اولین دختری که هیتلر عاشق او شد دختری بنام استفانی بود، کوبیزک تعریف می‌کند که من به هیتلر اصرار کردم که به استفانی پیشنهاد دوستی دهد.

ولی هیتلر می‌گفت: زبان عشق نگاه است و احساسات من به استفانی قابل بیان نیست!!![/vc_column_text][vc_single_image image=”20086″ img_size=”full” alignment=”center” style=”vc_box_shadow_3d” parallax_scroll=”no”][vc_column_text text_larger=”no”]

اولین تصمیم به خودکشی هیتلر

بعد از ازدواج استفانی هیتلر تصمیم گرفت با طرح نقشه‌ای مثل داستان‌های عاشقانه موجباتی فراهم کند که همراه با استفانی از دنیا برود، که نقشه او با شکست مواجه شد.

سفر دوباره به وین

بعد از اصرارهای دوباره هیتلر، مادرش دوباره اجازه داد، که هیتلر به وین سفر کند و سهم الارث کمی که پیششون مانده بود را به هیتلر داد.

کلارا همیشه ناراحت بود و می‌گفت: که هیتلر تن به کار نمی‌دهد و در عالم خیال زندگی می‌کند.[/vc_column_text][vc_single_image image=”20087″ img_size=”full” alignment=”center” style=”vc_box_shadow_3d” parallax_scroll=”no”][vc_column_text text_larger=”no”]

رد شدن در آکادمی هنرهای زیبای وین

مادر هیتلر درست می‌گفت: آکادمی هنرهای زیبای وین، هیتلر را نپذیرفت و نقاشی‌های او را در امتحان ورودی ضعیف و غیر قابل قبول شناختند، که این شکست برای هیتلر بسیار ناگوار و تکان دهنده بود.

فوت مادر هیتلر

بعد از رد شدن در آکادمی هیتلر خبر ناگوار دیگری دریافت کرد که مادرش در حال مرگ است، دکتر یهودی گفت: که بیرون آوردن غده سرطانی دیر صورت گرفته و ریشه‌های این بیماری مهلک در بدن او باقی است.

سرانجام در روز ۲۱ دسامبر ۱۹۰۷ مادر هیتلر جان داد و آدولف در کنار جسد بی‌جان مادر نشسته و یک پرتره از صورت مادر کشیده تا بعنوان آخرین یادگاری نزد خود نگه دارد.[/vc_column_text][vc_single_image image=”20088″ img_size=”full” alignment=”center” style=”vc_box_shadow_3d” parallax_scroll=”no”][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_message message_box_color=”sky”]

سه‌شنبه آینده قسمت سوم داستان جالب زندگی هیتلر را برای شما کاربران گرامی نشر خواهیم داد.

[/vc_message][/vc_column][/vc_row]

یک فکر در مورد “زندگی هیتلر بخش دوم | ریشه‌های عمیق در وجود آدولف هیتلر

  1. دکترامینی گفت:

    محتوای قسمت های خیلی کم است و خیلی خلاصه
    لطفا بررسی کنید .

    1. شیما رشیدی گفت:

      سلام با توجه به برنامه زمانی برای هر قسمت سعی کرده ایم که کوتاه و مفید بنویسیم.

  2. دکترامینی گفت:

    عین سریال ها شده پس کی میاد قسمت بعدی
    ممنونم از آژانس خوب ژیوار
    دو روز دیگه خودم در مورد هیتلر یه کتاب مینویسم

    1. شیما رشیدی گفت:

      خواهش میکنم، خوشحال میشیم که محتوای شما رو هم نشر بدیم.

  3. حسن زالی گفت:

    عالی🙏🙏

    1. شیما رشیدی گفت:

      تشکر از شما

  4. علی کامرانی گفت:

    اینقدر داستان زیبایی دارد که آدم باید یک هفته وایسه تا قسمت بعدی

    1. شیما رشیدی گفت:

      خیلی زیبا نوشته شده، بله عالیه

  5. آیلین کیا گفت:

    چه زندگی پرفراز و نشیبی داشته هیلتر
    من که مشتاقانه منتظر قسمتهای بعدی زندگی هیلتر هستم

    1. شیما رشیدی گفت:

      دقیقاً زندگی پیچیده و عجیبی داشته است.

  6. دکتر حسینی گفت:

    بسیار زیبا
    واقعا هیچ کدوم از این مطالب ها رو تا الان نشنیده بودم
    دستمریزاد ژیوار و نویسنده مطالب

    تشکر

    1. شیما رشیدی گفت:

      بله مطالب زیبا و جدیدی بودند، امیدوارم که لذت برده باشید.

  7. بیتا پناهی گفت:

    بسیار عالی بود ایکاش قسمت های بعدی رو با فاصله زمانی کمتر بزارید ممنون.

    1. شیما رشیدی گفت:

      ممنون از همکاری شما، بله حتماً این رو در برنامه قرار خواهیم داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *